نکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم .
آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
دگر آنکه نگشود دفتر احساس ، توئی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم
آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را ،معجزه انگاشت منم.
آنکه بر سینه ی من ،خنجر غم کوفت توئی
او که قامت به قد تیر بر افراشت منم.
او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم.
کوروش کبیر چه زیبا گفت :
اگر در دل کسی جایی نداری، فرش زیر پایش هم نباش.
جایی که بودن و نبودنت هیچ فرقی نداره، نبودنت رو انتخاب کن. اینگونه به بودنت احترام گذاشتی.
محبوب همه باش، معشوق یکی
مهرت را به همه هدیه کن، عشقت را به یکی.
با هر رفتنی اشڪ نریز و با هر آمدنی لبخند نزن
شاید آنکه رفته باز گردد و آنکه آمده برود،
آنقدر محکم و مقتدر باش که با این محبت ها و بی مهری ها زمین گیر نشوی.
لازم است گاهی در زندگی، بعضی آدمها را گم کنی تا خودتو پیدا کنی .
بعضی از آدمارو باید دوست داشت،
اما بعضی از آدمارو فقط باید داشت!!!
به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گر چه در چشم تو حوریست
به هر جزوی ز حسن او قصوریست
ز حرف عیبجو مجنون برآشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر در دیدهی مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی است؟
کزو چشمت همین بر زلف و رویی است
تو قد بینی و مجنون جلوه ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو، او اشارتهای ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خونست
تو لب میبینی و دندان که چونست
کسی کاو را تو لیلی کردهای نام
نه آن لیلیست کز من برده آرام
ترا رد کردن او حد نميبود
اگر ميبود ليلي بد نميبود
مزاج عشق بس مشکل پسند است
قبول عشق برجایی بلند است
درباره این سایت